خرید شوهر ..
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد؛ این مرکز ? طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر می شد . اما اگر در طبقه ای دری را باز کنند باید حتما آن مرد را انتخاب کنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند دیگر اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط یکبار می تواند از این مرکز استفاده کند .
روزی دو دحتر که با هم دوست بودند به این مرکز رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند .
در اولین طبقه بر روی در نوشته شده بود : این مردان شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.دختری که تابلو را خوانده بود گفت : خوبه ولی دوست دارم ببینم بالاتری ها چگونه اند ؟ پس رفتند .
در طبقه دوم نوشته شده بود : این مردان شغلی با حقوق زیاد ؛ بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند . دختر گفت : هوم م م ؛ طبقه بالاتر چه جوریه ....؟
طبقه سوم : این مردان شغلی با حقوق زیاد ؛ بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند و در کار خانه هم کمک می کنند . دختر : وای .....؛ چقدر وسوسه انگیز ؛ ولی بریم بالاتر . و دوباره رفتند .
طبقه چهارم : این مردان شغلی با حقوق زیاد ؛ بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند و همچنین در کار خانه هم کمک می کنند وهدف های عالی در زندگی دارند . آن دو واقعا به وجد آمده بودند . دختر : وای چقدر خوب . پس چه چیزی ممکنه طبقه آخر باشه !
پس به طبقه پنجم رفتند ؛ آنجا نوشته شده بود : این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند .